یکی را دوست می دارم



به او بگوييددوستت دارم

به او بگوييددوستت دارم

با صدايي آهسته ،


آهسته تر از صداي بال پروانه ها


به او بگوييد دوستت دارم

با صدايي بلند ،


بلند تر از صداي پرواز کبوتران عاشق


به او بگوييد دوستت دارم

با هيچ صدايي،


چون فرياد دوستت دارم

نياز به صداي بلند يا کوتاه ندارد


فرياد دوستت دارم را


ميتوان با تپش يک قلب به تمام جهانيان رساند


پس بگذار بدون هيچ شرمي بگويم دوستت دارم

دوستت دارم

فرداي ديروزت را رها کن

دو شنبه 12 بهمن 1398برچسب:,

|
 
يکي را دوست ميدارم

يکي را دوست ميدارم ولي او باور ندارد

يکي را دوست ميدارم همان کسي که شب و روز به يادش هستم و لحظات سرد زندگي

را با گرماي عشق او ميگذرانم!

کسي را دوست ميدارم که ميدانم هيچگاه به او نخواهم رسيد و هيچگاه نميتوانم

دستانش را بفشارم!

يکي را دوست ميدارم ، بيشتر از هر کسي ، همان کسي که مرا اسير قلبش کرد!

يکي را دوست ميدارم ، که ميدانم او ديگر برايم يکي نيست ، او برايم يک دنياست!

يکي را براي هميشه دوست ميدارم ، کسي که هرگز باور نکرد عشق مرا !

کسي که هرگز اشکهايم را نديد و نديد که چگونه از غم دوري و دلتنگي اش پريشانم!

يکي را تا ابد دوست ميدارم ، کسي که هيچگاه درد دلم را نفهميد و ندانست که او در اين

دنيا تنها کسي است که در قلبم نشسته است !

يکي را در قلب خويش عاشقانه دوست ميدارم ، کسي که نگاه عاشقانه مرا نديد و

لحظه اي که به او لبخند زدم نگاهش به سوي ديگري بود !

آري يکي را از ته دل صادقانه دوست ميدارم ، کسي که لحظه اي به پشت سرش نگاه

نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او ميروم !

کسي را دوست ميدارم که براي من بهترين است ، از بي وفايي هايش که بگذرم براي

من عزيزترين است !

يکي را دوست ميدارم ولي او هرگز اين دوست داشتن را باور نکرد!

نميداند که چقدر دوستش دارم ، نمي فهمد که او تمام زندگي ام است !

يکي را با همين قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بي بهانه دوست ميدارم!

کسي که با وجود اينکه قلبم را شکست اما هنوز هم در اين قلب شکسته ام جا دارد!

يکي را بيشتر از همه کس دوست ميدارم ، کسي که حتي مرا کمتر از هر کسي نيز

دوست نميدارد!

يکي را دوست ميدارم ...

با اينکه اين دوست داشتن ديوانگيست اما ..........

من ديوانه تنها او را دوست ميدارم

دو شنبه 12 بهمن 1398برچسب:,

|
 
يکي را دوست ميدارم

يکي را دوست ميدارم

 گرچه دوستم ندارد

 گرچه حضورم باعث آزارشه

 گرچه بهم گفت مزاحمم...

 ولي من ........

 آري ، يکي را دوست ميدارم ،

 آن را احساس کردم در قلبم …

 او همان دوست ويار وشنونده شبهاي دلتنگي و تيره و تار من  است…

 او همان بهترين  اشناي مجازي من است

 روزهاي زندگي من است…

 يکي را دوست ميدارم …

آري ، او همان روشني بخش افکار خاموش  من است …

 قلبم او را دوست ميدارد

 و من هم تسليم احساست پاک قلبم ميباشم…

 يکي را دوست ميدارم ،

 همان که در غربت دنياي مجازي به سراغم امد ومرا اشناي خود ساخت و مرا با

 خود به دشت دوستي ها برد…

 او همان فرشته اي است که با بالين سفيدش مرا به اوج آسمان آبي برد و مرا با

 دنياي دوستي و محبت آشنا کرد…

 يکي را دوست ميدارم ،

 همان کسي از ديار غربت امد وشد اشناي من ودلتنگي هاي من

 يکي را دوست ميدارم ،

 همان کسي که مرا آرام کرد و معني

 دوستي را به من آموخت…

 اينک با تو  هستم  اي اشناي  من :

 معني واقعي دوست داشتن را فهميدم …

 خوب ميدانم که تو  مثل ابر بهار زود گذر نيستي

 تو  برايم مانند يک آسماني که هميشه بالاي سرم

 مي باشد…

 آسماني که زماني ابري مي شود

 و آن زمان چشمهاي من هم باراني  مي شود…

 آري ، تو برايم مانند همان آسماني…

 يکي را دوست ميدارم ،

 ميدانم که هستي ولي نميخواهي که باشم

 اما هر گز اينرا فراموش نکن هستم گرچه تو نخواهي...

 او برايم يک دنيا  حرف نگفته  است…

 تو را دوست ميدارم ،

 تنها هديه من به تو احساسات پاک وبي رياي من

 است…

 من هستم هر چند زهر تلخ حرفهايت بارها شکسته دلم را....

 البته خوب ميدانم که اين همه تاوان اشتباهم است

 اي آسمان ببار خشمت را بر من

 چون که تو را دوست ميدارم ،

 آري ، تو را  دوست ميدارم...

12 مهر 1398برچسب:,

|
 
اگر می دانستی........

گر مي دانستي که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش مي کردي
تمامي ذرات وجودت عشق را فرياد مي کرد
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم چشمهايم را مي شستي
و اشکهايم را با دستان عاشقت به باد مي دادي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من مي دوختي
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهاي يک عشق زميني را با خود به عرش خداوند ببرم
اي کاش مي دانستي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمي شکستي
گر چه خانه ي شيطان شايسته ي ويراني است
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم لحظه اي مرا نمي آزردي
که اين غريبه ي تنها , جز نگاه معصومت پنجره اي
و جز عشقت بهانه اي براي زيستن ندارد
اي کاش مي دانستي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه چيز را فدايم مي کردي
همه آن چيز ها که يک عمر بخاطرش رنج کشيده اي
و سال ها برايش گريسته اي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
همه آن چيز ها که در بندت کشيده رها مي کردي
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
دوستم مي داشتي
همچون عشق که عاشقانش را دوست مي دارد
کاش مي دانستي که چقدر دوستت دارم
و مرا از اين عذاب رها مي کردي
اي کاش تمام اينها را مي دانست

9 مرداد 1398برچسب:,

|
 
تو را دوست میدارم

تو را به جای همه ی کسانی که نشناختم دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که آب میشود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه شگفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به آرزوهای محال

به خاطره نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطر دود لاله های وحشی

به خاطر گولهی زرین آفتاب گردان

برای بنفشیه بنفشه دوست میدارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تو را برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم

تو را به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران,اندازه ستاره های آسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت,اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که نمی شناخته ام دوست می دارم

تو را به جای هم روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطردوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست ندارم دوست می دارم

26 خرداد 1398برچسب:,

|
 
دوستش دارم

دوستش دارم به پاکی و معصومیت بی پایان چشمانش

دوستش دارم به تمام وسعت آسمان پروانه های قلب

دوستش دارم و می پرستم آن چیزی را که می پرستد

دوستش دارم به خاطر کسانی که دوستش دارند

دوستش دارم نه به خاطر خودم  بلکه فقط برای خودش

دوستش دارم به یاد روزهایی که با او بودم

شایدم به احترام دوستی گذشتیمان دوستش دارم

دوستش دارم با تمام خنده ها و گریه هایش

دوستش دارم تا دوستم بدارد

دوستش دارم به اندازه داستان بی پایان لیلی و مجنون های دنیا

دوستش دارم به حرمت قلب پاکش

27 ارديبهشت 1398برچسب:,

|
 
يكی را دوست می دارم

يكی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
نگاهش ميكنم شايد
بخواند از نگاه من
كه او را دوست مي دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست مي دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف كودكی آويخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به كوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست مي دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزيد
يكی ابر سيه آمد كه روی ماه تابان را بپوشانيد
صبا را ديدم و گفتم صبا دستت به دامانت
بگو از من به دلدارم که او را دوست مي دارم
ولی افسوس و صد افسوس
زابر تيره برقی جست
كه قاصد را ميان ره بسوزانيد
كنون وامانده از هر جا
دگر با خود كنم نجوا
يكی را دوست مي دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند

1 فروردين 1398برچسب:,

|
 
شعر دو بیتی

 

به غم کسی اسیرم
که زمن خبر ندارد
عجب از محبت من
که در او اثر ندارد
 
***
 
تو از من بی خبر من از تو بی تاب  
نمی آی مرا یک شب تو در خواب
یقین ، حال دل فایز ندانی 
لب من تشنه و لعل تو سیراب
 
***
 
دل بریدم از تمام زندگی
در تو گم گشتم به نام زندگی
با تو بودن شد برایم هر نفس
معنی ناب کلام زندگی
 
***
 
دل به چشمای تو بستم
تو شدی همه ی وجودم
عشق تو باور من شد
با تمام تار و پودم
 
***
 
گریه هایم بی صداست
عشق من بی انتهاست
رد پای اشکهایم را بگیر
تا بدانی خانه ی عاشق کجاست
 
***
 
در سایه مهربانی تو
بر پا شده این جوانی من
باشد به فدای یک نگاهت
عمر و زندگانی من
 
***
 
تو ای تنها نیاز زنده موندن
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پیرهنی رنگ محبت
اگه خواستی بیایی دیدن من
 
***
 
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
 
***
 
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمی شه
آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمی شه
غم دور از تو بودن بی بال و پرو کرد
نرفت از یادمن عشق و سفر عاشقترم کرد
 
***
 
 
یا رب مددی کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم
 
***
 
من آن خنجر به پهلویم
که دردم را نمی گویم
به زیر ضرب های غم
نیفتد خم به ابروهایم
 
***
 
مي رسد روزي كه بي من روزها را سر كني..
. مي رسد روزي كه مرگ عشق را باور كني...
مي رسد روزي كه تنها در كنار عكس من
 قصهء عشق كهنه ام را مو به مو از بر كني...
 
***
 
دلم را جز تو کس دلبر نباشد
به جز شور تو ام در سر ندارم
دل فایز عمدا می کنی تنگ
که تا جای کس دیگر نباشد
 
***
 
ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم کز هردو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
 
***
 
خیال کردم که این گوشه کنارا
یکی داره هوای کاره ما را
یکی هم این میون دلسوز ما هست
نداره آرزو آزار ما رو
 
***
 
نخواهم گل که گل بی اعتبار است
تمام عمر گل فصل بهار است
تو را خواهم من از گل های عالم
که عطر تو همیشه ماندگار است
 
***
 
شادم که در شرار تو می سوزم
شادم که در خیال تو می گریم
شادم که بعد از وصل تو باز
در عشق بی زوال تو می گریم
***
 
واست گريه من ديگه بي امونه
دل از درد عشقت يه درياي خونه
خدا شاهدم بود كه دلداده بودم
به اميدعشقت من ساده بودم

 

شنبه 12 بهمن 1388برچسب:,

|
 
بدترین درد

 بدترين درد اين نيست كه..................... عشقت بميره

بدترين درد اين نيست كه.....................به اوني كه دوستش داري نرسي

بدترين درد اين نيست كه.....................عشقت بهت نارو بزنه
 
بدترين درد اينه كه..............................يكي رو دوست داشته باشي و اون ندونه
 
 
 
 
 

شنبه 18 آذر 1388برچسب:,

|
 


من يه لال بيزبونم كه به لب رسيده جونم تا حالا كسي نديده رنگ خنده بر لبونم دختري رو دوست مي دارم مني كه زبون ندارم آخه احساس دلم رو چه جوري به لب بيارم زبون چشمامو او نمي دونه تونگاهم رازمو نمي خونه


 

غریب اما قریب

 

 

 

بدترین درد
شعر دو بیتی
تو را دوست میدارم
دوستش دارم
يكی را دوست می دارم
اگر می دانستی........
يکي را دوست ميدارم
يکي را دوست ميدارم
به او بگوييددوستت دارم

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 39
بازدید کل : 19307
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 39
تعداد آنلاین : 1

Alternative content